در درون آدمی عقل و احساس مثل یک محلول دو فازی چیزی شبیه به آب و روغن است که تا زمانی در حرکت است همه چیز یکنواخت به نظر می رسد ولی وای به روزی که احساس می گوید بایست و به راهی که رفته ای فکر کن...
مرا ببر از اینجا
یا بگذار بی صدا بروم
خسته ام از همه اطراف
خسته ام از خاکستری اتاق
دیوانه ام از سکوت دیوارها
اسیرم بی زنجیر در این زندان
مرا ببر از اینجا
یا بگذار بی صدا بروم
کلافه ام از این حس بی حسی
کلافه ام از این همه قانون
بی حوصله ام از همه بازی های روزگار
غمگینم از این بی ارزشیه جنجال های افراد
مرا ببر از اینجا
یا بگذار بی صدا بروم ...
در غدیر خم، بیا کامل شویم
یا علی(ع) گوییم و صاحبدل شویم